آثار فردى واجتماعى عدالت مهدوى
اشاره:
عدالت گسترى اصلحترين رسالت قيام وانقلاب مهدى (عليه السلام) است. آثار عدالت مهدوى محدود به عرصهاى حاضر نخواهد بود. بلكه در حوزه هاى مختلف فردى واجتماعى آشكار خواد شد واين تفسير ((يملأ الله به الارض قسط وعدلاَ)) است ره آورد قيام آن حضرت اين است كه هم فرد را در روابط گوناگون خود ميسازد وهم جامعه را در بخشهاى مختلف اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى وقضائى سامان ميبخشد. در اين مقاله تلاش كردهايم كه جريان عدالت مهدوى وچگونگى آن را در عرصه هاى گوناگون فردى واجتماعى مورد بررسى قرار دهيم.
پيش از پرداختن به اصل موضوع، لازم است معنى ومفهوم عدل به درستى آشكار شود.
در معنى عدل گفته اند:
هو توسّط بينالافراط والتفريط بحيث لاتكون فيه زيادة ولانقيصة ...
ثم ان العدالة اما فى الراى والافكار اذا كان مصوناً عن الانحراف والضعف والحدّة ويطابق الحق والصّواب (كما فى قوله تعالى): (واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل).(۱)
واما فى الصفات النفسانية بان تكون الاخلاق الباطنية معتدلة ليس فيها افراط ولاتفريط... واما فى الاعمال وهو فى الاقوال وفى الوظائف الانفرادية وفى الاعمال الاجتماعية.... (كما فى قوله تعالى): (واذا قلتم فاعدلوا ولو كان ذا قربى).(۲)
... وليعلم انَّ موضوع العداله من اهم الموضوعات.... واليها يرجع كل عمل حسن وخُلق مطلوب وراى صائب ... وهو المطلوب فى كل مورد وفى كل مقام.(۳)
عدالت ميانه زيادهروى وكوتاهى است وبه معنى آن است كه در امور، زيادى وكمى نباشد... عدالت يا در انديشه وافكار است؛ به اين معنى كه از انحراف وسستى به دور بوده ومطابق حق وراستى باشد؛ همانگونه كه خداوند در قرآن دستور داده است:
(وآنگاه كه ميان مردم حكم ميكنيد، به عدالت داورى كنيد...).
يا در صفات انسانى است؛ يعنى اخلاق درونى ميانه باشد وهيچ تندروى وكندروى در آن نباشد... ويا در حوزه اعمال است كه شامل گفتار وتكاليف فردى وكارهاى اجتماعى ميشود.
... (چنانكه خداى متعال در قرآن فرموده:) (وآنگاه كه سخن ميگوييد، به عدالت بگوييد، اگرچه خويشاوند باشد).
... وبايد دانست كه موضوع عدالت از مهم ترين موضوعات است... وهر كار نيك وخلق وخوى پسنديده وفكر درست به آن بازميگردد... وعدالت همان چيزى است كه در هر مورد وهر جايى خواسته شده است.(۴)
با اين بيان جامع، روشن است كه عدالت مفهومى بسيار گسترده دارد ودر همه امور عالم تشريعى جارى است. طبق بعضى روايات، مثل آنچه به پيامبر نسبت داده شده كه (بالعدل قامت السموات والارض)(۵) استفاده ميشود كه عدالت در امور تكوين وخلق نيز امرى عام وهمگانى است.
با اين مقدمه، به بحث درباره عدالت مهدوى وآثار فردى واجتماعى آن خواهيم پرداخت.
امام مهدى، امام عدل
آخرين حجت الهى، عصاره تمام انبيا واوليا است ووجود بيمثال وچشمه همه خوبيها وزيباييهاست. اما در صدها روايت، سخن از عدالتگسترى ومطرح شده واز آن بزرگوار به عنوان مظهر وتجلى كامل عدالت ياد گرديده است.
در كتاب مكيالالمكارم آمده است:
عدل آشكارترين صفات نيك امام است. براى همين (آن بزرگوار) در دعاى شب هاى ماه رمضان ((عدل)) ناميده شده است؛ (اللهم وصلّ على ولى امرك القائم المؤمّل والعدل المنتظر(۶)؛ خداوندا، به ولى امر خود كه قيام كننده آرمانى وعدل مورد انتظار است درود فرست).(۷)
ودر زيارت حضرت (عليه السلام)، اينگونه با ونجوا ميكنيم:
(السلام على القائم المنتظر والعدل المشتهر.(۸)
سلام بر قيام كننده مورد انتظار وعدالت آشكار).
بنابراين عدالت گسترى مهمترين رسالت آن سفير موعود است وديگر ارزشها در همين بستر وجريان زنده خواهد شد. آرى، دوران او، روزگار پر شدن زمين وزمان از عدل وداد است.
دامنه عدالت وهمه جا، حتى زواياى ناپيداى جامعه را خواهد گرفت؛ همچون سرما وگرما به درون خانه هاى مردم نفوذ خواهد كرد وروابط آنها را در كوچكترين نهاد اجتماعى هم تحت تأثير خود قرار خواهد داد.(۹)
تراز تمدن مهدوى، عدل است كه در پرتو آن، ديگر ارزشها حاكم خواهد شد وبه سبب جريان عدالت، در همه عرصه هاى جامعه، بساط هرگونه ظلم وستم برچيده ميشود.
يطهرالله به الارض من كل جور ويقدّسها من كل ظلم... فاذا خرج وضع ميزان العدل بين النّاس فلايظلم احد احداً.
خداوند به وسيله وزمين را از هرگونه ستم پاك خواهد كرد واز هر گونه ستم، قداست مى بخشد... آنگاه كه وقيام كند، ترازوى عدالت در ميان مردم نهد، پس در روزگار وهيچ كس به ديگرى ستم روا ندارد.(۱۰)
عدالت مهدوى، عدالتى فراگير
وقتى سخن از عدالت مطرح ميشود، ذهنها بيشتر به سوى عدالت قضايى يا اقتصادى ميرود. به گمان افراد، مقصود از عدالت آن است كه در محاكم قضايى به حق داورى شود وحق هر صاحب حقى به وداده شود. نيز، در عرصه اقتصاد، همه افراد جامعه از مواهب مادى بهرهمند باشند ودر اين عرصه، ستمى بر افراد نرود. حال آنكه براساس آنچه در معنى عدالت گذشت، عدالت به معنى آن است كه در همه عرصهها حق وانصاف رعايت گردد. به همين دليل، جامعهاى را جامعه عادل مى دانيم كه در همه حوزه هاى فردى واجتماعى آن، عدالت حاكم باشد. بنابراين ما هم در روابط فردى وهم در روابط اجتماعى، عدالت بايد خود را نشان دهد. همچنين در حوزه هاى گوناگون اجتماع، مثل سياست، فرهنگ، اقتصاد، عدالت نيز حكم فرما باشد.
اينكه در روايات اسلامى، امام مهدى (عليه السلام) به عنوان پركننده زمين از عدالت معرفى شده است، ميتواند به همين معنى باشد كه وعدالت را در همه عرصه هاى فردى واجتماعى جارى خواهد ساخت. در واقع، ارزشهاى دينى وآمال وآرزوهاى انبيا واوليا در پرتو عدالت مهدوى به اجرا درآمده وعالم گير خواهد شد.
در اين مقاله، به بررسى اجمالى آثار فردى واجتماعى عدالت مهدوى ميپردازيم.
آثار فردى عدالت مهدوى
آدمى در زندگى فردى خود، بريده وجداى از اجتماع نيست وهمه جا به نوعى با ديگران در ارتباط است. ولى منظور از بررسى آثار فردى عدالت مهدوى مفهومى است كه در برابر آثار اجتماعى مطرح ميشود. در آثار اجتماعى، به بررسى عدالت مهدوى ونقش آن در حوزه هاى مختلف اقتصاد، سياست وفرهنگ خواهيم پرداخت؛ اما در بخش آثار فردى، به آثار اجرايى عدالت در ديگر شئون زندگى انسان ميپردازيم.
رابطه انسان با خود
آدمى پيش از هر كس وهر چيزى بايد تكليف خود را با (خود) روشن كند وبا تشخيص قابليتها واستعدادهاى خود، آنها را در مسير رشد وتعالى خود به كار گيرد. اين مستلزم معرفتى درست وعملى صحيح ومعروف است. در جوامع مختلف بشرى، انسانها به دليل ناآگاهى وبه دنبال آن، عمل واقدام نادرست، استعدادهاى الهى وانسانى خود را از بين برده ويا در مسير نادرست به كار گرفتهاند. امام مهدى (عجل الله فرجه) در حكومت عدل خود، اين انحرافها وكجيها را راست خواهد كرد. آرى، در سايه تربيت مهدوى، فطرتها بيدار ميگردد ونيازهاى حقيقى وواقعى انسانها مجال بروز پيدا ميكند. آدمها به دنبال پاسخگويى به نداى فطرت الهى خواهند بود وآرزوهاى دروغين وخواهشهاى پوچ كم رنگ ميشود. اين چنين است كه شاهره هاى سعادت وبهروزى به روى بشر گشوده ميشود.
اين نقطه آغاز اصلاح است كه همه بدانند براى چه آمدهاند وبه كجا ميروند ودر اين قرارگاه موقت چه وظيفهاى دارند. اين شروع خردورزى وتعقل است ومرحله نخست يافتن نفس:
امام باقر (عليه السلام): وقتى قائم ما قيام كند، خداوند دست خود را بر سر بندگان نهد وبه سبب آن، عقل هاى ايشان را كامل كند واخلاق ايشان را به تكامل رساند.(۱۱)
پيش از اين زياد خواندهايم وشنيدهايم كه بالاترين معرفتها معرفت نفس است واين مهم در دوران مهدى (عجل الله فرجه) ودر سايه عدالت وقابل دست رسى براى همگان است. آن روز زمينه وبستر آگاهى بخشى وتزكيه مردم به گونهاى است كه همگان به اين معرفت وآگاهى خواهند رسيد وكليد گنج سعادت را به كف خواهند آورد.
رابطة انسان با ديگران
آدمى گرچه تنها به دنيا ميآيد وتنها از دنيا ميرود، در اين دنيا بيگمان در ارتباط با ديگران زندگى ميكند. بنابراين بزرگ ترين فصل كتاب زندگى و(رابطه با ديگران) است ودر همين بخش است كه ممكن است ارزشهاى زيادى را خلق كند وپاس بدارد ويا چهرهاى زشت وناپسند از اجتماع انسانها به نمايش گذارد.
آدمى در رابطه با ديگران است كه تصميم ميگيرد، حرف ميزند واقدام ميكند. داد وستد وو واكنش وموضعگيرى ودر برابر ديگران بخش زيادى از روابط ورا تشكيل مى دهد. اگر اين بخش از زندگى آدمى مسيرى درست وپسنديده يابد، بسيارى از ارزشهاى الهى وانسانى به تحقق پيوسته است. صداقت، امانتدارى، ايثار، سخاوت، گذشت، حسن ظن واعتماد به ديگران، تعاون، نصيحت وخيرخواهى ودهها فضيلت ديگر در همين عرصه خود را نشان ميدهد. با آمدن اين فضيلتها به عرصه روابط اجتماعى، جايى براى نفاق، خيانت، تنگنظرى وخودخواهى، انتقام، بددلى وبدگمانى، خودمحورى وسوء نيت نميماند.
عدالت واقعى وراستين آن است كه به همه اينها در روابط انسانى پايان دهد؛ وگرنه در حكومتى كه مردم آن ارتباطى ناسالم وناشايست داشته باشند، چگونه انتظار برقرارى عدالت ودادگرى در حوزه هاى مختلف ميرود؟
مهدى (عجل الله فرجه) كه مظهر عدالت الهى است، مردم را چنان به قرآن وسنت پيامبر ميخواند وتعاليم آن دو را در ميان جامعه نشر ميدهد كه انسانها به تزكيه الهى ومعرفت خدايى دست مييابند وآن هدفى كه در آيات قرآن براى رسالت انبيا مطرح شد كه (يعلمهم الكتاب والحكمة ويزكيهم)(۱۲) تحقق مييابد وعملى ميشود.
در سايه عدالت مهدوى، امر به معروف ونهى از منكر زنده ميشود ومهدى (عليه السلام) وياوران وپيش رو مردم در اين فريضه الهى خواهند بود وبه دليل زنده شدن اين ارزش قرآنى، همه ارزشها وفضيلت ها جان ميگيرد. (بها تقام الفرائض).(۱۳)
در حيات مهدوى، جايى براى كينه ودشمنى در قلوب مردم نميماند ووقتى كينه از دل ها رفت، بهانه اى براى خيانت، خودخواهى، انتقام، بدگمانى و... نخواهد بود واخلاق مردم اخلاق محمدى وعلوى خواهد شد.
امام على (عليه السلام) ميفرمايد:
(ولو قد قائم قائمنا... لذهبت الشحناء من قلوب العباد).
(چون قائم ما قيام كند كينه از دل ها بيرون رود).(۱۴)
با رشد تربيت وتكامل عقل، كينهها به محبت ودوستى تبديل ميشود وروابط اجتماعى براساس انسان دوستى شكل ميگيرد. در نتيجه، اخلاق نيكو در جامعه بشرى گسترش مييابد.
همچنين در سايه حكومت عدل مهدى (عجل الله فرجه)، خداوند بينيازى را در دل مردمان قرار ميدهد وحرص وآزمندى از وجود انسانها رخت ميبندد.
پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در وصف روزگار مهدى (عليه السلام) فرمود:
(ويجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة)
(خداوند بينيازى وغنا را در دلهاى اين امت پديد آورد).(۱۵)
حرص وآز ريشه بسيارى از تجاوزها وستمهاى مالى وغيرمالى است. عدالت مهدوى در عرصه تربيت، انسانها را از اين رذيلت پاك ساخته وبه گوهر غنا وبينيازى ميآرايد وبدين سان راه را براى بسيارى از خوبيها وصفات نيك ميگشايد.
بنابراين عدالت مهدوى در عرصه روابط فرد با ديگران، ضامن اخلاق وارزشهاى اخلاقى است واين از مهمترين وارزشمندترين آثار عدالت است.
رابطه انسان با خدا
انسانها فطرتى خداجو دارند، چون بر اين اساس آفريده شدهاند؛ ولى بر اثر تربيتهاى نادرست وبسترهاى نامناسب اجتماعى، انحراف وكجى در پرستش وعبوديت آنها راه پيدا كرده است كه البته اين كژراهى مادر همه انحرافها وبيراهههاست. در حكومت عدل گستر امام عصر، دين حق، به عنوان تنها راه سعادت، آشكارا بر همگان عرضه ميشود وبا مظاهر شرك وبتپرستى وكفر برخورد ميشود؛ چرا كه هيچ ظلمى از شرك بالاتر نيست.
(واذ قال لقمان لابنه وهو يعظه يا بنيّ لاتشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم).(۱۶)
بنابراين براى اينكه عدالت وراستى ودرستى در عرصه هاى مختلف زندگى بشر اجرا گردد، لازم است ريشه هاى شرك وكفر سوزانده شود؛ چرا كه بدون آن، عدالت معنا ومفهومى ندارد. عدالت به معنى راه ورسم صحيح وپسنديده است وتوحيد ويگانهپرستى در عبادت، راه روشن ودرست بندگى است. به همين جهت، سرلوحه برنامه هاى جهانى مهدوى، كفرستيزى وشرك زدايى است؛ به گونهاى كه جامعه بشرى جامعهاى يگانه پرست ومسلمان گردد.
ابوبصير ميگويد از امام صادق (عليه السلام) درباره اين آيه شريفه پرسيدم كه ميفرمايد:
(هو الذى ارسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون).(۱۷)
(وكسى است كه پيامبرش را با هدايت ودين درست فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند؛ هرچند مشركان خوش نداشته باشند).
آن حضرت در پاسخ فرمود:
والله ما انزل تأويلها بعد قلت جعلت فداك ومتى ينزل؟ قال: حتى يقوم القائم ان شاءالله فاذا خرج القائم لم يبق كافر ومشرك الا كره خروجه... .(۱۸)
به خدا سوگند، هنوز تأويل اين آيه نازل نشده است. گفتم فدايت شوم، پس كى نازل مى شود؟ فرمود: زمانى كه به خواست خدا قائم (عليه السلام) قيام كند. پس در آن هنگام، هيچ كافر ومشركى نميماند، مگر اينكه از قيام وناخشنود است... .
امام باقر (عليه السلام) نيز در توضيح اين آيه فرمود:
(وقاتلوهم حتى لاتكون فتنه ويكون الدين كله لله).(۱۹)
تأويل اين آيه هنوز نيامده است وهرگاه (قائم ما قيام كند، آن كس كه زمان ورا دريابد، تأويل اين آيه را خواهد ديد وهر آينه در آن زمان) دين محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) به هر كجا كه شب ميرسد، خواهد رسيد؛ به گونهاى كه بر سطح زمين، اثرى از شرك نخواهد ماند، همانگونه كه خداوند فرموده (ووعده نموده) است.
آثار اجتماعى عدالت مهدوى
در دنياى امروز، اجتماع وروابط اجتماعى از پيچيدگى خاصى برخوردار است. وقتى از اجتماع سخن گفته ميشود، عرصه هاى گوناگونى در نظر است كه بايد در همه آنها برنامه اى سالم براى تعامل اجتماعى تدوين گردد. بشر در طول قرون گذشته، در حوزه هاى گوناگون اجتماع؛ مانند سياست، حكومت وفرهنگ به ويژه اقتصاد، شاهد نابسامانى وآشفتگى وبيعدالتى بوده است وهمواره در پى راهى بوده تا به اين بخشها سازمان ونظامى عادلانه ببخشد؛ ولى تقريباً هيچ گاه ودر هيچ ملت ودولتى توفيق چندانى حاصل نشده است؛ اگرچه بعضى از شهرها ويا دولتها با تلاش فراوان به سهمى از عدالت در بعضى از عرصهها دسته يافته باشند.
با اين توصيف، همگان در انتظارند كه مهدى موعود (عليه السلام) وعدالت منتظر از راه برسد وهمه حوزه هاى اجتماع را به عدالت ودادگرى هدايت كند وبه معنى واقعى كلمه، عدالت را جهانى كند. اين اميدى بجا وآرزويى بحق است كه براساس برنامه هاى دولت امام مهدى (عجل الله فرجه) قابل دسترسى است.
عدالت در فرهنگ
دانستن، شناخت ورشد علمى وفرهنگى حقى همگانى است؛ ولى در نظامها وحكومت هاى دنيا امكانات آموزشى به طور يكسان براى همه اقشار فراهم نيست وهميشه اينگونه بوده كه عدهاى خاص امكان رشد وتعالى آموزش دارند والبته اين عادلانه نيست. از آثار عدالت مهدوى آن است كه همه طبقات، از هر نژاد ومليتى وبدون هيچ گونه تبعيض، ميتوانند در زمينه هاى فرهنگى فعال بوده ومدارج علمى را طبق قابليت واستعداد خود بپيمايند.
در نظام دادگستر امام مهدى (عجل الله فرجه)، با توجه به اينكه علم ودانش رشد فزايندهاى دارد، آنها كه در جوامع مختلف از اين موهبت الهى محروم بودهاند ميتوانند از علم ودانش بهره فراوان گيرند؛ براى مثال زنان كه در جوامع گوناگون محروميتهاى بسيارى را چشيدهاند واز جمله در ساحت علم وفرهنگ مورد بيمهرى قرار گرفتهاند، در دولت مهدى به جايگاه والايى از دانش دست مييابند.
در روايتى درباره روزگار مهدى (عجل الله فرجه) آمده است:
(وتؤتون الحكمة فى زمانه حتى ان المراة لتقضى فى بيتها بكتاب الله وسنة رسول الله)(۲۰)
در دوران او، شما از حكمت برخوردار ميشويد؛ تا آنجا كه زن در خانه خود، برابر كتاب خدا وروش پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قضاوت ميكند.
بعضى روايت بالا را اينگونه ترجمه كردهاند كه دانش بعضى از زنان در عصر حاكميت مهدى (عليه السلام) به اندازه اى است كه در درون منزل با استنباط شخصى (همچون مجتهد علوم دينى) به انجام تكاليف شرعى مى پردازند. در اين صورت، اوج رشد وتعالى فرهنگى وآموزشى زنان معلوم ميشود. واگر به معنى قضاوت هم باشد، باز هم حكايت از همان تعالى وترقى است؛ زيرا كه امر قضاوت از امور بسيار مهم بوده ونياز به دانش بسيارى دارد.
عدالت در اقتصاد
يكى از مصاديق ظلم آشكار، نابرابرى وعدم تعادل طبقات مختلف مردم در مسائل اقتصادى است كه در جاى جاى جهان پهناور وحتى در كشورهاى مدعى حقوق بشر ديده ميشود. آنچه ميتواند به اين بيسامانى، سامان دهد وغبار محروميت را در اين عرصه از چهره عالم انسانى بزدايد همانا اجراى عدالت اقتصادى است.
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد:
ان الله لم يترك شيئا من صنوف الاموال الاّ وقد قسّمه واعطى كل ذى حق حقه الخاصة والعامة والفقراء والمساكين وكل صنف من صنوف الناس فقال: لو عدل فى الناس لاستغنوا... .(۲۱)
خداوند همه ثروتها (از انواع منابع درآمد) را ميان مردم تقسيم كرده است وبه هر كس حقش را داده است، كارگزاران وتوده مردم وبينوايان وتهى دستان وهر گروهى از گروه هاى مردم. سپس امام فرمود: اگر عدالت برقرار شده بود، همه مردم بينياز شده بودند.
بنابراين از نظر تعاليم اسلامى، اگر حاكميت درست واسلامى باشد، برنامه هاى حكومت به درستى تنظيم شده ومجريان آن نيز در جاى خود به كار گمارده شوند، محروميت ونيازمندى در جامعه نميماند؛ زيرا حكومت حق وكارگزاران لايق آن به دنبال اجراى اصول عدالت خواهند بود وبا چنين اقدامى همه مردم، به رفاه وبينيازى خواهند رسيد.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ميفرمايد:
... يتنعّم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعمّوا مثله قطّ البرّ والفاجر يرسل السماء عليهم مدراراً ولاتدّخر الارض شيئاً من نباتها.(۲۲)
در زمان و(مهدى (عجل الله فرجه)) مردم به نعمتهايى دست مييابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند؛ چه نيكوكار وچه بدكار. آسمان پيوسته بر آنان ببارد وزمين چيزى از روييدنيهاى خود را ذخيره نكند.
عدالت اقتصادى به عوامل گوناگونى بستگى دارد كه از مهمترين آنها عدالت در بخش توليد وتوزيع است. از آثار عدالت در دولت مهدى (عجل الله فرجه)، اين است كه امكانات توليد در اختيار همگان است وهر كسى ميتواند از زمين وانرژى وامكانات طبيعى براى توليد بهره بگيرد. از اين رو افراد زيادى به اشتغال وكار سالم روى ميآورند وهر كسى به اندازه همت وتوان خود امكان رشد وپيشرفت دارد. البته اين همه در راستاى رفع نيازهاى واقعى جامعه است؛ يعنى توليد در مسير مطالبات ونيازهاى اجتماع است. بنابراين هم توليدكنندگان بهرهمند ميشوند وهم جامعه به رشد ورفاه اقتصادى ميرسد.
از سوى ديگر، از عوامل مهم ظلمهاى اقتصادى بيعدالتى در عرصه توزيع است. تقسيم ثروت ملى به صورت نابرابر واختلاف فراوان وغيرمنطقى ميان درآمدها وواسطه گريهاى بيجا، شكاف طبقاتى گستردهاى را باعث شده است. بنابراين اثر عدالت مهدوى در عرصه اقتصادى، تقسيم اموال عمومى به شكل مساوى در ميان مردم است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ميفرمايد:
ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى... يرضى عنه ساكن السماء وساكن الارض يقسم المال صحاحاً. فقال له رجل: وما صحاحاً؟ قال: السوية بين الناس.(۲۳)
به مهدى بشارتتان ميدهم. ودر ميان امت من برانگيخته ميشود... ساكنان آسمان وزمين از وخشنود خواهند بود. واموال را به درستى تقسيم ميكند. مردى پرسيد: مقصود چيست؟ فرمود: به شكل مساوى ميان مردم تقسيم ميكند.
در روايتى ديگر از امام باقر (عليه السلام) آمده است:
(... فانه يقسّم بالسويّة ويعدل فى خلق الرحمان، البرّ منهم والفاجر...).(۲۴)
آن حضرت (اموال را) برابر تقسيم ميكند وميان همه مردم به نيكوكار وبدكار به عدالت رفتار مينمايد.
از روايت بالا معلوم ميشود كه در مواردى كه برابرى ميان مردم از مظاهر عدالت است، اموال به تساوى تقسيم ميشود؛ نه اين كه در همه موارد به همگان يكسان پرداخت شود. در واقع، برابرى ميان مردم با هدف تأمين ضروريات وامكانات اوليه زندگى است وبراى همه افراد واقشار از يك حد منطقى ورفاهى معقول برخوردار باشند.
ونيز از آن بزرگوار روايت شده است:
(... ويسوّى بين الناس حتى لاترى محتاجاً الى الزكوة).(۲۵)
او (امام مهدى (عجل الله فرجه)) ميان مردم به مساوات رفتار ميكند تا آنجا كه نيازمند زكات ديده نشود.
واز امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمودند:
ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها... ويطلب الرجل منكم من يصله بماله ويأخذ منه زكاته فلايجد احداً يقبل منه ذلك واستغنى الناس بما رزقهم الله من فضله.(۲۶)
هنگام قيام قائم ما، زمين با نور خدايى روشن گردد و... شما به جستوجوى اشخاصى برمى آييد كه مال يا زكات بگيرند وكسى را نمييابيد كه از شما بپذيرد ومردمان همه به فضل الهى بينياز گردند.
بنابراين از آثار عدالت اقتصادى در جامعه مهدوى، برخوردارى همه افراد جامعه از يك زندگى مادى مطلوب وآبرومند است؛ به گونهاى كه افراد نيازى به درخواست مال نداشته باشند واين سطح از زندگى در كنار رشد عقلانى واخلاقى وريشهكنى رذايلى همچون حرص وآزمندى از دل وجان انسانها ميتواند حيات طيبه وپاكى را فراهم كند كه در ساحت آن، رشد وتعالى معنوى وروحى مردم بهتر ومنطقيتر قابل دست رسى باشد. از ديگر آثار عدالت اقتصادى در روزگار مهدى (عجل الله فرجه)، عمران وآبادانى زمين است. در دوران حاكميت حكومتهاى غير الهى، آبادى تنها براى بخشهايى است كه به گونهاى با دستگاه حاكم در ارتباط بوده ويا از جايگاه ويژه اجتماعى برخوردار باشند. مناطقى از كشورها كه طبقه محروم جامعه را در خود جاى داده است، مورد بيمهرى حاكمان قرار گرفته وگاهى به شكلى غيرقابل سكونت در مى آيد. ولى عدالت مهدوى در عرصه اقتصادى به آبادانى شهرها وروستاها وحتى زمينهاى باير ميانجامد؛ زيرا اولاً اين از سياستهاى حكومت مهدى است كه در روايات به آن تصريح شده است(۲۷) ثانياً لازمه عدالت گسترده وجريان يافته در بخشهاى اجتماعى، همين است كه جاى ويرانى باقى نماند وهمگان ـ در هر طبقه اجتماعى كه باشند ـ از مواهب الهى بهرهمند گردند.
عدالت در قضاوت
در جوامع مختلف بشرى، امر قضاوت جايگاه ويژهاى دارد وهيچ مجموعه كوچك يا بزرگى از انسانها نيست كه به دستگاه قضاوت ودادگسترى نيازمند نباشد. شاهرگ حيات اين دستگاه اجراى عدالت در آن است. اساساً دادگسترى براى گسترش عدل وداد تأسيس شده است وبدون آن، هيچ جايگاهى براى آن نيست. ولى متأسفانه بايد گفت كه در همين دادگستريها ومراكز قضايى، ستمهاى فراوانى به انسانها شده وحق افراد زيادى پايمال گرديده است.
در عصر حاكميت مهدى (عجل الله فرجه) كه عدالت در همه زواياى زندگى اجتماعى جريان مى يابد، اين عدالت به دستگه هاى قضايى هم نفوذ كرده وجريان دادرسى را بر اساس حق وعدل تنظيم ميكند. اينجا از مهمترين مراكزى است كه عدالت در آن پياده ميشود وامام مهدى (عجل الله فرجه) با دقت ووسواس بر اجراى داد نظارت دارد.
از روايات استفاده ميشود كه امام مهدى (عجل الله فرجه) در قضاوت مانند جد بزرگوارش امير المؤمنين (عليه السلام) عمل ميكند وبر گرفتن بى كم وكاست حقوق مردم اصرار دارد؛ حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان آن غاصب بيرون كشيده وبه صاحب حق باز ميگرداند.(۲۸)
در زمان حكومت آن دادگستر جهان، چنان عدالت مهدوى همگانى ميگردد كه مردگان آرزو مى كنند كه به زندگى بازگردند واز بركات عدالت وبهرهمند شوند.(۲۹)
اين دقت وگستردگى عدالت به دليل آن است كه سيستم قضايى امام مهدى (عليه السلام)، دستگاهى بسيار گسترده ومجهز وبرخوردار از ابزارهاى فراطبيعى است. در سيستم قضايى اسلام قضاوت براساس بينات وشواهد بوده است واز رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود:
(من در ميان شما بر پايه سوگندها وبينهها قضاوت مينمايم).(۳۰)
رهآورد اين گونه داورى عدالت ظاهرى است؛ ولى در روايات مربوط به دوران حاكميت مهدى (عجل الله فرجه) آمده است كه آن حضرت به شيوه حضرت داوود (عليه السلام) قضاوت ميكند كه وبراساس الهامات الهى وعلم لدنى داورى ميكرد ونه بر پايه شاهد وگواه.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
دنيا به پايان نخواهد رسيد تا آن كه مردى از خاندان من ظهور نمايد. وى به شيوه داوود (عليه السلام) حكم خواهد نمود؛ بينه نخواهد خواست وبه هر كس حقش را اعطا خواهد نمود.(۳۱)
ودر روايتى ديگر فرمود:
زمانى كه قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) قيام كند، در ميان مردم به مانند داوود (عليه السلام) حكم خواهد نمود وبه بينه نيازى نخواهد داشت؛ چرا كه خداى تعالى امور را به وى الهام مى فرمايد. وى بر پايه دانش خود داورى ميكند وهر قوم را به آنچه مخفى وپنهان نمودهاند آگاه سازد.(۳۲)
ره آورد چنين داورى عدالت واقعى است وحتى اگر مظلومى نتواند براى اثبات حق خود به شاهد وگواهى دست يابد، به سبب اين گونه قضاوت، به حق خود خواهد رسيد.
البته اين از ويژگيهاى عصر مهدى (عجل الله فرجه) است وبا مجموعه حكومتى وفضاى حاكم بر آن سازگارى دارد واينكه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به علم شخصى خود قضاوت نميكرد ومنتظر شهود وگواهان ميشد؛ شايد بدان دليل بود كه اين امر پس از وسنت وشيوه قضايى قرار گيرد؛ يعنى قاضيان براساس شهود وگواه قضاوت كنند ونه براساس اطلاع وعلم شخصى، تا نظام قضايى اسلام يك جريان روشن ومشخصى داشته باشد ودچار هرج ومرج واختلال نگردد. اما در زمان مهدى (عجل الله فرجه) كه زمان حكومت معصوم (عليه السلام) است، داورى براساس علم واطلاع شخصى به عدالت نزديكتر وبلكه عين عدالت است؛ چرا كه تكيه بر گفتار گواهان تنها به عدالت ظاهرى خواهد انجاميد.
جاى اين سؤال باقى است كه در هستة مركزى حكومت، چنين قضاوتى توسط شخص حضرت انجام ميگيرد وامكان پذير است؛ ولى در ديگر نقاط عالم چگونه ممكن است كه قاضيان منصوب از سوى حضرت اين گونه عمل كنند وبه عدالت واقعى دست يابند؟
در پاسخ بايد گفت: چنان كه گفتيم، امكانات دولت مهدوى وسيستم اطلاعاتى زمان حضرت به گونهاى است كه سيستم قضايى مهدى (عجل الله فرجه) را يارى ميكند. به روايت زير توجه كنيد:
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
وقتى قائم ما قيام كند در هر يك از مناطق جهان فردى را برگزيده ارسال ميدارد وبه وى مى گويد: پيمان تو به دست توست واگر با مطلبى رو به روى شدى كه آن را نفهميدى وقضاوت را در موردش ندانستى به دست خود نگاه كرده وبه آنچه در آن است عمل نما.(۳۳)
واين گونه اطلاع رسانى وخبرگيرى از مركزيت قضايى ممكن است به اعجاز ويا به سبب پيشرفت وسايل ارتباطى در روزگار مهدى (عجل الله فرجه) باشد.
سخن آخر
همانگونه كه در ابتداى مقاله گفته شد عدالت مهدى (عليه السلام) دامنه اى به گستردگى حيات مادى ومعنوى انسان دارد وما تنها به برخى حوزه هاى فردى واجتماعى عدالت پرداختيم واكنون حُسن ختام گفتار را سخنى از امام صادق (عليه السلام) قرار مى دهيم كه در تفسير آيه شريفه اعلموا ان الله يحيى الارض بعد موتها... فرمودند: يعنى خداوند زمينى را به عدالت قائم (عليه السلام) در هنگام ظهورش زنده مى كند پس از آنكه به سبب ستم پيشوايان گمراهى مرده باشد.(۳۴)
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) نساء، ۵۸.
(۲) انعام، ۱۵۲.
(۳) التحقيق فى كلمات القرآن، ج ۸، صص ۵۵-۵۹.
(۴) در مقام بعثت ورسالت قرآن فرموده: (واُمرت لاعدل بينكم) (الشورى، ۱۵) ودر مقام هدايت الهى فرموده: (ان الله يامر بالعدل والاحسان) (النحل، ۹۰). در مقام حكم كردن ميان مردم: (واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل) (النساء، ۵۸) ودر مقام عقود وعهود: (وليكتب بينكم كاتب بالعدل) (البقره، ۲۸۲) ودر مقام شهادت: (اثنان ذوا عدل منكم) (المائده، ۱۰۶) ودر مقام اصلاح: (فاصلحوا بينهما بالعدل) (الحجرات، ۹). التحقيق فى كلمات القرآن، ج ۸، ص ۵۸.
(۵) عوالى اللئالى، ج ۴، ص ۱۰۲.
(۶) مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح.
(۷) مكيال المكارم، موسوى اصفهانى، ص ۱۱۸.
(۸) مفاتيح الجنان، زيارت صاحبالامر.
(۹) امام باقر (عليه السلام) فرمود: (به خدا سوگند، عدالت را به درون خانه هاى مردم ميبرد، آنچنان كه سرما وگرما به خانهها نفوذ ميكند). (بحارالانوار، ج۵۲، ص ۳۶۲).
(۱۰) كمال الدين، ج ۲، ص ۳۷۲.
(۱۱) كافى، ج ۱، ص ۲۵.
(۱۲) بقره، ۱۲۹؛ (كتاب وحكمت را به ايشان تعليم دهد وآنها را تزكيه كند).
(۱۳) كافى، ج ۵، ص ۵۵. (بوسيله امر به معروف ونهى از منكر همة واجبات اقامه مى شود).
(۱۴) منتخب الاثر، ص ۴۷۴.
(۱۵) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۴.
(۱۶) لقمان، ۱۳، (وآن گاه كه لقمان به فرزندش گفت ـ در حالى كه ورا پند مى داد ـ فرزندم براى خدا شريك قرار مده، زيرا كه شرك ظلم بزرگى است).
(۱۷) توبه، ۳۳.
(۱۸) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۰ ، ح ۵۸ .
(۱۹) انفال، ۳۹ (با ايشان جنگ كنيد تا هيچ فتنهاى باقى نماند ودين، همه اش براى خدا باشد).
(۲۰) بحارالانوار، ج ۵۲ ، ص ۳۵۲ .
(۲۱) كافى، ج ۱، ص ۵۴۲.
(۲۲) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۸.
(۲۳) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۱.
(۲۴) همان، ص ۲۹.
(۲۵) همان، ج ۵۲، ص ۳۹۰.
(۲۶) بحار، ج ۵۲، ص ۳۳۷.
(۲۷) الامام المهدى، ص ۲۷۱.
(۲۸) منتخب الاثر، ج ۲، ص ۳۳۲. (به نقل از عقد الدرر، ص ۳۶)
(۲۹) همان، ص ۶۵، ح ۳۶۷.
(۳۰) كافى، ج ۷، ص ۴۱۴.
(۳۱) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸.
(۳۲) همان، ص ۳۳۹.
(۳۳) نعمانى، الغيبة، باب ۲۱.
(۳۴) نعمانى، الغيبة، ص ۲۴.