صفحه اصلى » مقاله هاى مهدوى » (۱۶۳) توقيعات امام غايب (عليه السلام)
مقاله هاى مهدوى

مقاله ها (۱۶۳) توقيعات امام غايب (عليه السلام)

بخش بخش: مقاله هاى مهدوى الشخص نویسنده: محمد مهدی رکنی یزدی تاريخ تاريخ: ۵ / ۹ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۳۸۹۸ نظرات نظرات: ۰

توقيعات امام غايب (عليه السلام)

محمد مهدى ركنى يزدى

اشاره:
(توقيع) در لغت به معناى نشانه گذاشتن، امضاء كردن حاكم بر نامه وفرمان، جواب مختصر كه كاتب در نوشته به پرسش ها مى دهد، دستخط فرمانروا ونوشتن عبارتى در ذيل مراسله آمده است(۱) ودر اصطلاح علم حديث به معناى پاسخ پرسش ها، يا اطلاعيه هايى است كه به صورت كتبى از طرف امام براى آگاهى شيعيان فرستاده شده است. چنانكه توقيعاتى از حضرت امام على النقى وامام حسن عسكرى (ع) نقل شده است.(۲) امّا معمولاً توقيع به نامه هاى حضرت حجة بن الحسن امام زمان(ع) گفته مى شود كه توسط چهار تن نايبان خاصّ ايشان در زمان غيبت صغرا به دست شيعيان مى رسيده است.(۳) در اين مقاله پس از اشاره اى كوتاه به تعداد توقيعات نقل شده از امام زمان(ع) مهم ترين موضوعاتى كه در توقيعات مطرح شده است، بررسى مى شود.
شماره توقيعات
شمارة توقيعات در دو كتاب كمال الدّين وتمام النعمة، شيخ صدوق وكتاب الغيبة، شيخ طوسى جمعاً ۹۲ عدد است. كه پس از حذف موارد مشترك ۸۰ توقيع مى شود. به اين شرح: در كتاب كمال الدين در بابى كه به (ذكر توقيعات رسيده از امام قائم(ع)) اختصاص دارد، ۴۹ توقيع ويك دعا نقل شده كه برخى كوتاه وبعضى طولانى است. امّا شيخ طوسى در كتاب الغيبة در باب مخصوص توقيعات ومواضع ديگر ۴۳ توقيع وخبر نقل مى كند، كه بعضى از آنها را از جمله معجزات امام غايب شمرده، وبرخى ديگر توقيعاتى است كه با شرح موارد صدور آنها ذكر كرده ومتضمن سرگذشتى است جالب توجه، وشمارى ديگر دستخط امام زمان(ع) است كه به صورت منشور ـ فرمان سرگشادة عمومى ـ صادر شده، وشامل مباحث اصولى مذهب است. از اين ۴۳ توقيع ۱۲ عدد منقول از صدوق است كه بعضى عيناً در كمال الدين ديده مى شود.
بنابراين مجموع توقيعات غيرتكرارى در دو كتاب مأخذ ما ۸۰ عدد است.
تقسيم بندى توقيعات
اينك توقيعات برگزيده را برحسب موضوع دسته بندى كرده نقل مى كنيم:
۱. رازدانى وخبردادن از امور پنهانى
بر طبق چندين خبر كه در دو كتاب مأخذ ما آمده، حجت خدا بر زبان نايبان يا به وسيلة توقيعات از رازهاى نهانى وامور پنهانى وآنچه پرسندگان در دل داشته اند خبر داده وموجبات اعتماد به نوّاب ويقين به ارتباطشان با امام را فراهم كرده است. اين اخبار اضافه بر رواياتى است كه در تأييد وتوثيق نايبان رسيده، ودر واقع نشانى هاى عينى ودليل هاى مشهود بر صحت ادعايشان در نيابت ووساطت از امام غايب بوده وسبب اطمينان قلب بيشتر شيعيان مى شده است. هر چند اين رويدادها شخصى وخصوصى بوده، امّا مجموع آنها كه به وسيلة راويان مطمئن ودر كتب معتبر ومؤلّفان محقّق نقل شده، امروزه براى ما نيز اطمينان آور است به ويژه كه مضمون اين اخبار خود نشان دهندة صحت وراست بودنشان است واينك چند نمونه:
۱ـ حسن بن فضل يمانى ـ ضمن حديثى طولانى ـ گويد: (از سه مطلبى كه به خاطر داشتم دو تاى آنها را نوشتم وسومى را به احتمال آنكه ناخوشايند باشد ذكر نكردم. امّا جوابى كه به من رسيد هم دربارة دو مطلبى بود كه نوشته بودم وهم راجع به سومين مطلب كه در دل نگهداشته وننوشته بودم).(۴)
۲ـ نصربن صالح نقل كرد كه: (مردى از اهل بلخ پنج دينار با نامه اى كه اسمش را در آن عوضى نوشته بود فرستاد. پاسخ وصول پول به او رسيد با نام اصلى اش ونسبش ودعا براى او).(۵)
نمونه هاى ديگر از اشراف بر ضماير وآگاهى از وقايع ونهان دانى ولى حق تعالى را در توقيعات ديگرى نيز كه تحت موضوعات مختلف ـ مخصوصاً توقيعات دربارة اموال رسيده به امام ـ نقل شده است مى بينيم. به بيان ديگر حضرت به گونه هاى مختلف با بيان حقايق پنهانى اثبات صحت امامت وولايت خود وسفارت نايبان را مى فرموده است تا براى طالبان حقيقت ترديدى بر جا نماند.
۲. مسائل مربوط به غيبت امام
دشمنى بسيار شديد با مصلح موعود وتفحص براى پيدا كردن وقتلش، امكان آشكار شدنش را از بين برده بود وشبهاتى كه جعفر، برادر امام حسن عسكرى (ع)، ايجاد كرده بود ومردم را به خود دعوت مى كرد نيز مزيد بر علت بود. اين همه، اشكالاتى را به اذهان القا مى كرد، كه بر حسب وظيفة ارشادى وهدايتى كه امام دارد بايد پاسخ گوى آنها وبر طرف كنندة شبهات باشد.
تعدادى از توقيعات مستقيماً در اطراف مسايل طرح شده راجع به (غيبت) است، مانند نهى از بردن نام امام غايب ومشخص نكردن وقت ظهور وسبب غيبت وامورى از اين گونه.
به عنوان مثال: محمّد بن همّام از محمّد بن عثمان ـ دومين نايب خاصّ امام غايب(ع) ـ نقل مى كند كه توقيعى به خطى كه مى شناختم برايم رسيد، بدين مضمون: (هر كس در جمعى از مردم نام مرا ببرد [كه موجب معرفى وگرفتارى ام شود] لعنت خدا بر او باد).
همين راوى گويد: از زمان فرج پرسيدم، جواب رسيد:
(كسانى كه وقت [براى ظهور من] تعيين مى كنند، دروغ مى گويند [كه آن را جز خدا كسى نمى داند]).(۶)
۳. جواب مسائل اعتقادى
توقيعاتى كه از ناحية مقدس امام غايب(ع) صادر شده، شمارى از آنها در پاسخ پرسش هايى است كه راجع به مسائل عقيدتى وايمانى است.
اين سؤالات غالباً در موضوع امامت وغيبت امام است كه در آن زمان مسئلة روز وماية اختلاف فرقه هاى مسلمانان بوده است وبرخى تا امروز هم مورد بحث وگفت وگوست. اينك ترجمة چند توقيع نقل مى شود:
گروهى از شيعه در اين موضوع اختلاف كردند كه خداى ـ عزوجل ـ آفريدن وروزى دادن را به ائمه(ع) تفويض كرده. عده اى گفتند: اين محال است وچنين نسبتى به خداى تعالى جايز نيست؛ زيرا جز خدا بر خلق اجسام قادر نيست. دسته اى ديگر گفتند: [چنين نيست] بلكه خداى تعالى ائمه را بر اين كار توانا كرده است و[آفرينش را] به آنان واگذار كرده، از اين رو مى آفرينند وروزى مى دهند. در اين مسئله به شدت با يكديگر نزاع مى كردند.
يكى از آنان گفت: شما را چه شده؟ چرا به ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى مراجعه نمى كنيد كه از او بپرسيد، تا در ابن باب حقّ مطلب را برايتان روشن كند، به راستى [اكنون] او راه به سوى صاحب الامر است. آن گروه به [حلّ مسئله توسط] ابو جعفر راضى شدند وبه پيشنهادش جواب قبول دادند، پس مسئله را نوشتند وبه سويش فرستادند. از طرف حضرت برايشان توقيعى آمد كه رونوشت آن اين است:
(به درستى خداى تعالى است كه اجسام را آفريد وروزى ها را تقسيم كرد، كه او جسم نيست ودر جسم هم حلول نكرده (لَيسَ كمِثلِه شيءٌ وهُوَ السَّميعُ العَليم) هيچ چيز مانند او نيست واوست شنوا ودانا. امّا ائمه(ع) از خداى تعالى سؤال مى كنند، پس او مى آفريند، ومى خواهند، پس او روزى مى دهد، براى اجابت كردن درخواستشان وبزرگداشت حقّشان).(۷)
چنانكه ملاحظه مى شود پاسخ امام به نزاع كنندگان بسيار سنجيده وعميق است؛ زيرا در حالى كه تضادى با اصل توحيد اسلامى ندارد وشريكى براى آفريدگار پيش نمى آورد، مقام رفيع وحقّ والاى ائمه را در بارگاه الهى واستجابت دعايشان مى رساند.
۴. اموال رسيده به امام
شمارى از توقيعات دربارة اموالى است كه شيعيان به عنوان خمس وديگر وجوه شرعى توسط وكلا يا نايبان خاص به حضور امام زمان(ع) مى فرستادند، نمونه اى دراين باره نقل مى شود:
محمدبن شاذان نيشابورى گويد:
نزد من پانصد درهم كه ـ بيست درهم كسر داشت ـ جمع شده بود، دوست نداشتم [پولى كه مى فرستم] اين مقدارش كم باشد. بدين جهت از مال خود بيست درهم وزن كرده به آن افزودم وبه اسدى [وكيل امام] دادم، امّا از اينكه كمبودى داشته ومن آن را كامل كرده ام چيزى ننوشتم. جواب نامه رسيد: (پانصد درهم كه بيست درهم از تو بود به ما رسيد...).(۸)
۵. تكذيب مدّعيان
پنهان زيستى امام عصر(ع) بهانه ووسيله اى فريبنده براى مدّعيان دروغگو بود، كه عقايد دينى ناآگاهان را وسيلة سودجويى ورياست خود قرار دهند.
در چنين موقعيتى براى اينكه حقيقت پوشيده نماند ومردم دچار اشتباه نشوند، از سوى امام(ع)، توسط سفيران چهارگانه ـ به خصوص نوبختى ـ توقيعاتى در مذمّت، تكذيب ولعن آن دروغگويان صادر شده كه به يك نمونه بسنده مى كنيم:
شيخ طوسى در معرفى كسانى كه از سوى حضرت مهدى (ع) مذمت شده اند مى نويسد: (كسانى كه ادعاى بابيت (واسطه ى بين امام ومردم بودن) كرده اند، نخستين آنها (شريعى) است. او از مصاحبان امام هادى وامام عسكرى (ع) بود، امّا بر خدا وحجت هاى الهى دروغ بست ونسبت هايى به آنان داد كه از آن بيزار بودند. شيعيان او را لعنت كردند واز وى دورى جستند وتوقيع امام در لعن ودورى كردن از وى نيز صادر شد. سپس قول به كفر والحاد نيز از او آشكار شد).(۹)
 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(۱) ر.ك به: منتهى الارب فى لغة العرب، لغت نامة دهخدا، لسان العرب.
(۲) مانند اين توقيع كه شيخ صدوق از امام عسكرى (ع) نقل كرده: (پندارى است باطل كه مخالفان مى خواهند با كشتن ما اين نسل پاك را منقطع گردانند كه خداى عزّ وجلّ گفتارشان را تكذيب كرده است، وسپاس خداى را بر اين نعمت) (كمال الدين، ص ۴۰۷؛ نيز نگاه كنيد به: سفينة البحار، ج ۲، ص ۶۷۶.
(۳) ر.ك: الذريعه، ج ۸، ص ۲۳۷.
(۴) صدوق، محمد بن على بن حسين، كمال الدّين وتمام النّعمة، ص ۴۹۰، ح ۱۳.
(۵) همان، ص ۴۸۸، ح ۱۰.
(۶) همان، ص ۴۸۳، ح ۳.
(۷) طوسى، محمد بن حسن، كتاب الغيبة، ص ۱۷۸.
(۸) همان، ص ۲۵۸؛ كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، ج ۱، ص ۳۲۳ ـ ۳۲۴.
(۹) همان، ص ۲۴۴.

رتبه رتبه:
  ۰ / ۰.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم